حـــــــــلما

نقش زنان در ترویج فرهنگ ایثار و شهادت
Continue

ســـلام


به وبلاگ من خوش آمدید امیدوارم لحظات خوبی داشته باشید. برای تبادل لینک و یا مشاهده پروفایل من میتوانید از لینک های زیر استفاده کنید لطفا نظر یادت نره

پروفایل من - تماس با من

نویسندگان
برای رسیدن به بلندای بخشندگی باید از آز وجود خویش بگذری.


آخرین مطالب
آب و هوا
اوقات شرعی
فرازی از وصیت نامه شهدا
وصیت شهدا
حدیث
حدیث موضوعی
شوخ طبعی های دفاع مقدس
مهدویت امام زمان (عج)
طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
۱۵ دی ۹۴ ، ۰۰:۳۵

شخصیت

شخصیت انسانی زن

آیا راه کشف ماهیت عقل و ایمان زن متون دینی است و یا پرداختن به عناصر ذاتی زن از طریق بررسی نوع عملکرد وی در عرصه جامعه مانند روی آوردن به مسائل علمی با همه گسترگی و وسعت آن و نگاه وی به اشیاء و نوع التزام درونی وی به عقیده و ایمان به خداوند و پیامبران و کتب و ادیان الهی و التزام بیرونی او و رنجهایی که می برد و رعایت تقوای الهی در عرصه های فکری و معنوی و توانمندی در رویارویی با چالشهای فکری و در عرصه دعوت و مشکلات واقعی در عرصه جهاد؟

ما بر این عقیده هستیم که پرداختن به وضعیت واقعی زن و نیز وضعیت واقعی مرد بهترین راه برای رسیدن به نتیجه ای متوازن است. سپس بر اساس آن باید وارد متون شویم تا ماهیت شرایطی را که زن در آن قرار دارد و دیدگاهی را که از آن نشأت گرفته است، بشناسیم. در این صورت است که شاید به بعضی از قرائنی دست یابیم که متن را از ظاهر آن منصرف نماید تا برای متن تفسیر دیگری صورت گیرد که  با واقعیت بیرونی تفاوت نمی نماید و برایمان روشن شود، حدیث به دلیل مخالفت داشتن با اصول ثابت اعتقادی، درست نیست. زیرا چنین حدیثی مخالف ضروریات دینی از کتاب و سنت و نظایر آن است.

با توجه به اینهاست که اگر مرد و زنی را که در شرایط یکسان فرهنگی و اجتماعی و سیاسی قرار دارند مورد مقایسه قرار دهیم، می بینیم که خیلی دشوار است بین آنها تفاوت قائل شویم. نمی بینیم که در مسائل فرهنگی و اجتماعی و سیاسی، آگاهی مرد از زن بیشتر باشد. بلکه گاهی می بینیم در موارد متعددی از نظر وسعت دید و دقت اندیشه و آگاهی عمیق و دید روشن، به خاطر بعضی از عناصر داخلی و خارجی ممتاز، زن بر مرد برتری داشته است. این را می توان در بعضی از موارد تاریخی دید که زنان به جهت رشد عقلی و فرهنگی و اجتماعی، در شرایط متوازنی قرار داشته اند و توانسته اند با تکیه بر ایمان و فکر، موقعیت عالی خود را تثبیت نمایند. خداوند در این باره برای ما از شخصیت مریم و زن فرعون سخن گفته است. برای ما نیز تاریخ از شخصیت خدیجه کبری و فاطمه زهرا و زینب دختر امام علی (ع) سخن رانده است. این نمونه های برجسته از زندگی زنان بزرگ، تأکید کننده آگاهی کامل و باز زنانی است که در زندگی خود در بلندای اندیشه و مسؤولیت و رویارویی با چالشهای پیرامونی قرار داشته اند. در همه اینها انسان نمی تواند بین زنان و مردانی که در آن دوران قرار داشته اند، از نظر امتیازات عقلی و ایمانی در قضایای مشرک بین آنها تفاوتی قائل شود.

اگر چه بعضی از افراد از ویژگیهای غیرعادی شخصیت این زنان سخن گفته اند، اما ما ویژگی خاصی جز شرایط طبیعی که باعث رشد و نموی روحی و عقلی و التزام عملی شده است نمی بینیم. همین عامل باعث شده است که عناصر شخصیتی به صورت متوازنی رشد کنند و زمینه های رشد فرد را فراهم آورند و نیز نمی توانیم بگوییم وجود عناصر غیبی باعث شده است که این زنان از حد زنان عادی خارج شوند. زیرا نمی توان به صورت قطعی این مسأله را اثبات نمود. اما این ملاحظه وجود دارد که خداوند از انتخاب و گزینش بعضی از زنان (حضرت مریم) برایمان سخن رانده است. او از معنویتی ممتاز و رفتاری درست در اطاعت از خداوند برخوردار بود. وقتی که تحت سرپرستی زکریا قرار داشت و یا وقتی که به خاطر حمل و ولادت عیسی با شرایط دشواری روبرو گردید، خداوند از ویژگیهای ممتاز ایشان برایمان سخن گفته است. اگر چه خداوند روح را به سوی او فرستاد، اما این نیز حالت غیبی درون او را نمی رساند. بلکه نشانه ای از لطف و عنایت الهی، برای راهنمایی عملی و تثبیت معنوی می باشد. زیرا مریم خیلی طبیعی عمل کرد و در این باره موضع گیری نمود. او در درون خویش عناصر انسانی داشت و از بعضی نقاط ضعف انسانی نیز رنج می برد. درست مانند این پدیده در بین مردان نیز دیده می شود.

 

برابری زن و مرد در حکمت و تعقل

وقتی در  داستانهای قرآنی غیر از جنبه های ایمانی، به جنبه های دیگر نیز می پردازیم، ملکه سبا را می بینیم. قرآن کریم برای ما می گوید که وقتی نامه سلیمان به او رسید، در این باره با قوم خود مشورت نمود. او قوم خود را جمع نمود تا در ازای تهدید سلیمان، موضع مناسبی را اتخاذ کنند و پاسخ مناسبی را بدهند. شاید فضای این مشورت جویی نشان دهنده وجود عقل برجسته در شخصیت او می باشد. یعنی با این که او پادشاه بود و می توانست خود تصمیم گیری نماید، پیش از هر گونه اظهار نظری با قوم خود مشورت می نماید. این شأن یک رهبر متوازن و متعادل و مسؤولیت پذیر به شکل دقیق کلمه است. خداوند در سوره نمل می فرماید: «قَالَتْ یَا أَیُّهَا المَلَأُ إِنِّی أُلْقِیَ إِلَیَّ کِتَابٌ کَرِیمٌ* إِنَّهُ مِن سُلَیْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ * أَلَّا تَعْلُوا عَلَیَّ وَأْتُونِی مُسْلِمِینَ* قَالَتْ یَا أَیُّهَا المَلَأُ أَفْتُونِی فِی أَمْرِی مَا کُنتُ قَاطِعَةً أَمْرًا حَتَّى تَشْهَدُونِ» (نمل/29-32).

به این ترتیب او از مردان قوم خود می خواهد که فتوای سیاسی بدهند و موضعی که باید در قبال این مسأله حساس اتخاذ کنند روشن نمایند. ولی آنها این مسأله را به خود او محول کردند. زیرا آنها به اندازه ا ی به او اعتماد داشتند که برایشان او اولین و آخرین تصمیم گیرنده بود. نقش قوم این بود که دستورات او را اجرا کنند. زیرا از چنان قدرت و توانی برخوردار بودند که می توانستند با اقداماتی که از سوی دیگر پادشاهان ضد حاکمیت و آزادیهای زندگی آنان صورت گیرد، مقابله کنند.

«قَالُوا نَحْنُ أُوْلُوا قُوَّةٍ وَأُولُوا بَأْسٍ شَدِیدٍ وَالْأَمْرُ إِلَیْکِ فَانظُرِی مَاذَا تَأْمُرِینَ* قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوکَ إِذَا دَخَلُوا قَرْیَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَکَذَلِکَ یَفْعَلُونَ* وَإِنِّی مُرْسِلَةٌ إِلَیْهِم بِهَدِیَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ یَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ» (نمل/33-35).

نظر او عاقلانه و متوازن و مبتنی بر محاسبات دقیق برای حل مشکل بود. او استفاده از قدرت را راه حل مناسبی نمی دید. از این رو خواست که شخصیت سلیمان را مورد بررسی قرار دهد. آیا او پادشاهی است که به مانند پادشاهان دیگر می خواهد به بهای از بین بردن دیگران سلطه خود را گسترش دهد و آزادی آنان را بگیرد و زندگیشان را به تباهی بکشاند؟ در این حالت باید به دنبال راه حلهای مسالمت جویانه و ارزیابی میزان قدرت بود که آیا توان مقابله با او را دارند و یا ندارند. یا این که او دعوتگر و پیامبر هدایت است که می توان با او به تفاهم رسید و در قضایایی که او دارد به سوی آنها فرامی خواند با او وارد گفتگو شد؟ نظر او بر این قرار گرفت که هدیه ای برای سلیمان بفرستد تا این که ببیند پاسخ او مفهوم صلح آمیز دارد و یا جنگ و یا حاکی از قدرت است و یا ضعف؟ اگر او پادشاه باشد و اهداف بزرگی نداشته باشد، هدیه ای چشم گیر می تواند او را جذب نماید ولی اگر دعوتگر به سوی حق باشد، تحت تأثیر مسائل مادی به هیچ وجه عقب نشینی نمی نماید.

به این ترتیب در این رابطه تصمیم قطعی را گرفت. این دلالت بر آن دارد که او دارای شخصیت متوازنی بوده است که پیش از تصمیم گیری محاسبات دقیقی صورت می داده و به جای عاطفه گرایی و احساساتی شدن، از عقل خود استفاده می نموده است. خصوصاً که او به خاطر وجود قوم خود و توانایی برخورد شدید آنها، ابزارهای کافی در اختیار داشت تا در برابر مسأله ای که تاج و تخت او را مورد تهدید قرار داده است با خشونت رفتار نماید.

قرآن کریم سیمای ملکه سبا را به صورت انسانی برخوردار از خرد که تابع عاطفه نیست برای ما به تصویر می کشد. زیرا مسؤولیت پذیری او توانست که تجربه او را غنا ببخشد و عقل او را تقویت نماید. تا جایی که بر مردانی حکومت یافت که در او شخصیت قوی و خردورزی را می دیدند که می تواند امور آنها را مدیریت نماید.

اگر این تصویر را به سخن در آوریم، دلالت بر آن خواهد داشت که زن می تواند بر عناصر ضعف زنانه خود که ممکن است بر نحوه اندیشه ورزی و موضعگیری او تأثیر منفی به جای بگذارد پیروز شود. این نشان دهنده آن است که ضعف به آن اندازه قدرت ندارد که نشود از آن رهایی یافت.

در نهایت پس از این که معجزه انتقال تخت خود را دید یا گفتگوی با سلیمان، او با سلیمان ایمان آورد. این نیز دلیلی دیگری بر اندیشه ورزی زنی است که از طریق تفکر حاصل از حسابگریهای دقیق که بسیاری از مردان از آن بی بهره اند، تصمیم می گیرد و ملتزم می شود و رشد می نماید.

 

زن نماد توانمندی

پیش از این که زیاد از این نمونه فاصله بگیریم، باید موضعگیری زن فرعون را ببینیم که در اوج عزت و نعمت قرار داشت. ولی در برابر همه اینها سرپیچی کرد. او به واسطه ایمان خود به این زندگی مستکبرانه و بیهوده و طاغوتی که سرشار تحریک کنندگی و خودپرستی و طغیان است دل نبست. زندگی که در آن دردهای مستضعفان و گرسنگی گرسنگان را درک نمی نماید و در برابر خداوند و خوبیهای زندگی حالت تمرد دارد. او دوست داشت که ایمان را در انسانیت خود حفظ نماید ولی فرصت این کار را نمی یافت. زیرا همسر او گرداگرد زندگی او را پر از مسائل غیر انسانی و فشار آوردن به مستضعفان کرده بود.

از این رو به درگاه خداوند فریاد آورد تا نفی معنوی و عقلی وضعیت پیرامونی خود را بیان دارد و از خداوند بخواهد که در هنگام عمل نیز او را یاری نماید تا او چالشی بزرگتر را به نمایش بگذارد. وقتی هم که نقاط ضعف به او یورش می آوردند و می خواستند که موضعگیری او را به ضعف بکشانند، او از خداوند می خواهد خانه ای را در بهشت برای او بنا نماید تا در آن جا تحقق آرزوهای ایمانی خود را شاهد باشد. او از خدا می خواست که او را از دست فرعون و کارهای او نجات دهد. زیرا او شخصیت خدشه دار و عمل استکباری فرعون را تأیید نمی کرد. او از خدا  می خواست او را از دست قوم ستمکاری که گرداگرد فرعون را گرفته بودند و به او نزدیک بودند و کارهای او را تأیید می کردند و برای او کار می نمودند تا به ستمگران کوچکی در اطراف فرعون تبدیل شوند، نجات دهد.

به این ترتیب او به الگویی برای زنان و مردان با ایمان تبدیل شد. او به عالی ترین الگو برای قدرت انسانی تبدیل گردید که در برابر سلطه ظالم با همه تحریکات و لذتهایش عصیان نمود. پس از این خداوند مریم را مثال می زند که از نظر ویژگیهای اخلاقی در اوج ارزشها قرار دارد و نمونه والای تصدیق کلمات و کتابهای پروردگار و قنوت خاشعانه برای خداوند در همه زندگی به شمار می آید که همه زندگیش نماز بود و نیایش. این دو نمونه در قرآن کریم چین معرفی شده اند: «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ آمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِندَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّةِ وَنَجِّنِی مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ* وَمَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِیهِ مِن رُّوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِکَلِمَاتِ رَبِّهَا وَکُتُبِهِ وَکَانَتْ مِنَ الْقَانِتِینَ» (تحریم/11-12).

ما می دانیم که محسوب کردن زن مؤمن و قوی به عنوان الگو و نمونه ای برای مردان و زنان با ایمان، دلالت روشنی بر آن دارد که قرآن کریم زن را این چنین به رسمیت می شناسد که می تواند انسان قوی و قدرتمند باشد و از همه سقوطها بگذرد و در برابر همه انگیزه های ضعف و سستی تمرد نماید. این بدان معناست که زن نمونه، از جایگاه انسانی مشترک خود که می تواند با عطای انسانی و اخلاقی خویش، در چنان سطحی قرار گیرد که در برابر وحدت عقل و اراده و حرکت و موضعگیری، همه تفاوتهای جنسی فرو ریزد و از بین برود و همان گونه که برای زن اسوه و الگو می باشد، برای مرد نیز می تواند الگو و نمونه باشد. اگر ما از بعضی نمونه های قرآنی یا نامهای تاریخی اسلامی که قهرمانهایی بزرگی برای زنان بوده اند، سخن می گوییم، در این بازخوانی تاریخی خود زنانی را می بینیم که با برخورداری از توانمندیها و موهبتها و موضعگیریها، بر جامعه خود برتری داشته اند. این نشان دهنده این است که زن می تواند با تکیه بر قدرت انسانی خویش، از نقاط ضعف خویش بگذرد و این نقاط ضعف را به قوت تبدیل نماید و به وسیله آنها به جایگاه رفیعی نائل گردد.

در دوران کنونی نیز در عرصه علم وفرهنگ و حرکت سیاسی و اجتماعی، شاهد زنانی نمونه ای هستیم که توانسته اند با استفاده از قدرت انسانی خود که نشانگر قدرت چالش آفرینی زن و ثبات و ابداعگری او در عرصه های فردی و اجتماعی می باشد، حضور و تجربه پیشگام خود را تثبیت کنند. این حقیقت نشان دهنده توازن در توانمندیهای انسانی زن و مرد در شرایط یکسان است.

این تصویری بود از واقعیت زنده مرد و زن در جامعه انسانی. یعنی این که اگر چه دو جنس در طبیعت انسانی خویش با یکدیگر فرق دارند، ولی این مانع از آن نمی شود که با فراهم بودن شرایط قدرت و ابداعگری، در قدرت فکری و اراده استوار و انعطاف عملی، بر یکی بودن و یکسانی آن توافق صورت نگیرد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۰/۱۵
بهاره پویش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی