حجاب
چگونه حجاب را در جوانان نهادینه کنیم ؟
حجاب به معنای رهایی از دام شیطان و فرار از هر پلیدی است . حجاب یعنی از زشتی ها گذشتن و درون را پاک کردن ،دژ مستحکم زن و مرد است در برابر هزاران تیر زهر آلود دشمن .
دشمن با جملات فریبدهنده و به ظاهر زیبای خود از قبیل:
دلت پاک باشد، حجاب یعنی چه؟چادر یعنی چه؟! جلو می آید و
جوانان ساده لوح ما را فریب می دهد،
چادرها را از سر آنها خارج می کند و
حیا را از وجودشان پاک می سازد. به آنها تلقین می کند که اگر بحث حجاب است، مانتو و مقنعه هم حجاب است، چادر که فقط حجاب نیست؟ بعد جلو می آید و می گوید اگر روسری کمی عقب تر باشد، گردی صورت بیرون باشد که اشکال شرعی ندارد، قدم بقدم جلو خواهد آمد تا چادر و حجاب را از زنان و دختران و ناموس مسلمان بگیرد. و آزادی هایی را برای پسران بیان می کند که اصلا در صلاح آنها نیست و با حیله و ترفند، بذر بی و بند و باری و بی غیرتی را در جوانان می کارد وآنوقت در یک فرصت مناسب ضربه کاری را وارد می کند، که دیگر هیچ زمانی قابل جبران نخواهد بود.
مضرات بد حجابی
بد حجابی بزرگترین عامل فساد در جامعه و بین جوانان است و این مسئله به اجتماع آسیب بزرگی وارد می سازد . به فرموده حضرت علی (ع) : وقتی محیط اجتماع آلوده و ناپاکیزه باشد ، سجایای انسانی و فضایل اخلاقی ، بی رونق و زیان آور می شوند [وبرعکس ]، رذایل و ناپاکی در جامعه رایج و سود بخش می گردد.1
تربیت دینی فرزند یک ضرورت است کسانی که تربیت کودکان ونوجوانان خود را از وظایف خویش به حساب
نمی آورند وبیشتر به امور روز مره ی خود می پردازند باید منتظر پیامدهای این بی توجهی ها باشند .
عمق بخشیدن به آموزه های دینی در کودکان ونوجوانان؛ آنان را از آسیب های اخلاقی و اجتماعی مصون می دارد چرا که بسیاری از شرارت های افراد ناشی از نداشتن تربیت دینی و اخلاقی می باشد و درونی شدن ارزشهای دینی مانند حجاب باعث می شود آنان در برابر این انحرافات مقاومت بیشتری داشته باشند . والدین و مربیان اگر بخواهند کودکان را با حجاب آشنا کنند و این امر را درآنان نهادینه سازند ، باید از سنین کودکی و نوجوانی شروع کنند ، چرا که فردا دیر است . در نظام تربیتی اسلامی آغاز تعلیم وتربیت با استفاده از روش شناسی و بررسی شیوه های صحیح تربیتی جایگاه ویژه ای دارد. درخت پر ثمر تربیت آنگاه به بار می نشیند که نظریه های تربیتی در قالب شیوه ها ی صحیح و درست به اجرا درآید . روش های الگوآفرینی ، محبت ، تشویق و روش قصه گویی مؤثرترین روش هایی هستند که والدین و مربیان را در درونی کردن حجاب در کودکان و نوجوانان یاری می دهند .
ابتدا خانوادهها در نهادینه کردن حجاب در بین فرزندان نقش چشمگیری دارند.
نهاد خانواده
این نهاد یکی از فراگیرترین نهادهاست. الگوهای خانواده ممکن است از جامعهای به جامعه دیگر یا در طی زمان در یک جامعه تغییر کند، ولی نهاد خانواده از تداوم برخوردار است و افراد در همه جوامع در خانواده پرورش مییابند. از کارکردهای اصلی این نهاد میتوان به سیستم تولید مثل و بقای نوع بشر، مراقبت از کودکان و اجتماعی کردن آنها به عنوان عضو جدید، انتقال میراثهای فرهنگی از نسلی به نسل دیگر، تأمین اقتصادی اعضای خانواده، تثبیت جایگاه اجتماعی اعضای خانواده و مراقبت از معلولان و سالمندان اشاره کرد. ولی مهمترین وظیفه ایی که یک خانواده بر دوش دارد تربیت صحیح فرزندانشان می باشد که امروزه برخی از والدین به این موضوع اهمیت کمتری می دهند و فرزندان را در این دوران بحرانی رشد که دوران بلوغ فکر و شکل گیری خصوصیات اخلاقی آنها می باشد تنها می گذارند.تربیت دینی فرزند یک ضرورت است کسانی که تربیت کودکان ونوجوانان خود را از وظایف خویش به حساب نمی آورند و بیشتر به امور روز مره ی خود می پردازند، منتظر پیامدهای این بی توجهی ها باشند .
حضرت علی علیه السلام در این باره می فرماید: مانند ستم پیشگان دوران جاهلیت نباشید که نه در پى آگاهى دینى بودند و نه در شناسائى خدا اندیشه مىکردند، مثل تخم افعى در لانه پرندگان که شکستن آن گناه است، زیرا گمان مىرود تخمپرنده باشد، اما جوجه آن شر و زیانبار است، یعنى ظاهر شما به حکم محیط اسلامى ایمان است، ولىدر باطن صفات جاهلیت را دارید.2 براین اساس می توان گفت یکی از دلایل مهم آسیب های فردی و اجتماعی که در آینده در افراد به وجود می آید بی توجهی و غفلت در تربیت دینی در دوره ی کودکی و نوجوانی است . با این استدلال که حضرت علی علیه السلام درباره ی تربیت پذیر بودن کودک ونوجوان به امام حسن علیه السلام می فرماید:" اِنّما قَلبُ الحَدَثِ کالارض الخالیه ما ألقیَ فیهامن شیئٍ قَبِلَتهُ"3
" قلب نو نهال مانند زمین خالی است که هر تخمی در آن افشانده شود می پذیرد . " و امام صادق علیه السلام درباره ی ضرورت و اهمیت تربیت دینی کودکان و نوجوانان می فرماید :"بادروا أولادکم بالحدیثِ قبلَ أن یسبقکم اِلیهم المُرجئه "4 "هرچه زودتر معارف اسلامی را به فرزندان خود بیاموزید پیش ازآن که منافقان با آموزش های انحرافی بر شما سبقت بگیرند.
وقتی محور تربیت ، عمق بخشی دیانت و تقوای دینی در کودکان و نوجوانان باشد ، مسلماً فرزندان از هرنوع آسیب های اخلاقی واجتماعی مصون می مانند چرا که بسیاری از شرارت های وآسیب های که به دختران وارد می شود ، ناشی از نداشتن حجاب و عفاف می باشد و درونی شدن ارزشهای دینی خصوصا حجاب وعفاف باعث می شود آنان در برابر این انحرافات مقاومت بیشتری داشته باشند و کمتر در دام انحرافات اخلاقی و اجتماعی قرار بگیرند.
درخت پرثمر تربیت آنگاه به بار می نشیند که نظریه های تربیتی در قالب شیوه ها ی صحیح و درست به اجرا درآید . برای موفقیت در هر کاری ، آگاهی به اسباب و وسایلی که بتواند به گونه ای سریع و آسان، ما را در رسیدن به هدف یاری کند ، لازم است و هر رشته ای از علوم شیوه و روش خاص خود را دارد که اگر درست و به جا به کار گرفته شود ، نتایج مطلوبی به همراه خواهد داشت . تعلیم و تربیت نیز چنین است و والدین می توانند با شناسایی بهترین شیوه ها و روشها ، در رسیدن به اهداف از آن ها بهره ببرند .
روش تشویق
تشویق یک روش از روشهای بسیار موثر در نهادینه کردن حجاب و عفاف در کودکان است ، تشویق یک شیوه ی مناسب در ایجاد انگیزه به سوی کارهای مثبت می باشد . در روح کودک و نوجوان ایجاد انگیزش می کند و آنان را به انجام اعمال نیک تحریض و ترغیب می کند. تعلیم و تربیت اسلامی بر سهولت ، محبت و ملاطفت تاکید دارد. وانگهی از طریق تشویق می توان انگیزه و میل فطری او را به مهر و محبت و قدر دانی تامین و اعتماد او را جلب کرد . البته در صورتی که تشویق مؤثر واقع نشود و خطا و تخلفی از سوی متربی صورت گیرد به منظور آگاهی دادن به او و جلوگیری از اهمال کاری در انجام [ اموردینی ] می توان ابتدا به انذار و سپس به تنبیه روی آورد ، و منظور از تنبیه دراینجا تنبیه بدنی نیست ؛ بلکه در درجه اول استفاده از روش هایی است که کودک را از انجام کارهای
نامطلوب (مثل نماز نخواندن ) نا خشنود کند . بی توجهی ، قهر(کوتاه مدت ) ،
سرزنش ، محروم سازی و امثال آن از شیوه های تنبیهی ای هستند که جنبه انسانی دارند و برای تنبیه بهتر است از آن ها استفاده کنیم نه تنبیه بدنی.
شرایط تشویق
برای اینکه امر تشویق ، زیان و خطری را برای کودک به دنبال نداشته باشد، رعایت نکات ذیل حایز اهمیت است.
1-باید عمل حجاب و عفاف را تحسین کرد ، نه کودک را . در ضمن او را نیز متوجه کنیم که آنچه ارزشمند است عمل و صفت اوست.
2- تشویق باید به جا و به موقع و متناسب با نوع رفتار کودک و نوجوان باشد و روحیه شخص در انتخاب شکل آن یعنی زبانی ، رفتاری ، مالی ، معنوی و جز اینها ملاحظه گردد .
3- تشویق باید به گونه ای باشد که باعث ترغیب دیگران بشود نه دلسردی آنان.
4- تشویق باید به اندازه و معقول باشد و به هیچ وجه از حد تجاوز نکند ، زیرا دراین صورت موجب غرور و تباهی شخص می شود ، و نیز نباید کمتر از اندازه باشد ، زیرا نتیجه مطلوب خود را از دست میدهد.
5- تشویق وسیله ای برای ایجاد انگیزه است بنابراین نباید به صورت هدف درآید وتمام ذهن و فکر کودک را به خود مشغول سازد؛ زیرا دراین صورت ، نقش بازدارنده پیدا میکند .
6-موقعی که کودک را تشویق می کنید باید علت آن را برایش بگویید و این عمل باید به گونه ای صورت گیرد که کودک خود را مستحق آن ببیند و آن را در درون تایید کند .
7-تشویق در حضور جمع اثر بیشتری دارد .
روش الگویی
شیوه ی موثر دیگر در نهادینه کردن حجاب و عفاف بین فرزندان روش الگویی است . دراین روش فرد، از فرد یا افراد دیگر به عنوان سرمشق و الگو استفاده می کند و تحت تأ ثیر مشاهده از رفتار دیگران پیروی نموده و خود را با آنان همساز می کند. بنا براین می توان گفت :" الگو پیروی عینی ومشهود از یک اندیشه وعمل در جنبه های گوناگون، جهت رسیدن به کما ل است ."
غریزه ی تقلید یکی از غرایز نیرومند وریشه دار در انسان است . به برکت وجود همین غریزه است که کودک بسیاری از رسوم زندگی ، آداب معاشرت ، غذا خوردن ، لباس پوشیدن ، طرز تکلم ، ادای کلمات و جمله ها را از پدر و مادر و سایر معاشران فرا می گیرد و به کار می بندد. چشم وگوش کودکان ونوجوانان و جوانان چون دریچه ای باز است ،
می بینند و می شنوند و ذهنشان چون آیینه ای است که رفتارهای والدین را تقلید می کنند و الگوهای عملی ای را که خانواده ارائه می دهد مانند نحوه پوشش و حجاب مادر یا پدر، تأثیر عمیقی بر رفتار کودک دارد و در واقع پدر و مادر با ارائه اعمال و رفتار مناسب و به شکل غیرکلامی ارزشها و هنجارهای سالم را از همان ابتدا در شخصیت کودک ایجاد می کنند که هر چیزی در آن منعکس می شود. بنابراین والدین می توانند فعالیت ها و رفتارهای دینی و مذهبی خود را به گونه ای هماهنگ کنند که فرزندان متوجه شوند و الگوی ذهنی آنان را در انجام این امور شکل دهند .
"کودک ، مقلد خوبی هست. و به آسانی و بدون هیچ گونه زحمت و مشقتی تنها از راه تقلید می آموزد. او می بیند ، می شنود و پس از مدتی تکرار می کند. برخی پژوهش ها نشان داده اند از سنین تشخیص یعنی حدود شش سالگی، پسران از پدران تقلید می کنند و دختران از مادران، و این تقلید در آنان ناآگا هانه است. کودک در مسیر رشد ، از افراد بسیاری الگو می پذیرد و تحت تأثیر دیده ها و شنیده های بسیاری است. همه اطرافیان به گونه ای در او اثر می گذارند و مدل و الگوی کودکند ، ولی والدین از همه آنها مهم تر و مؤثرتر هستند و این اهمیت وتاثیر در کودکان تا سنین نوجوانی همچنان تداوم دارد . بر این اساس ، وظیفه والدین دراین دوران بسیار سنگین است و باید به فرزندان فرصت بدهند تا از اخلاق و رفتار خوب خود بهره مند گردند .
روش محبت
از ابزارهای تربیتی دیگر که می تواند ما را درنهادینه کردن عفاف و حجاب در فرزندان یاری کند محبت کردن است .
در دین اسلام ، محبت به عنوان اساس و رکن درجذب و هدایت انسانها مطرح است . ادیان الهی بر پایه محبت به دل ها رسوخ کرده و راسخ مانده اند . یکی از مهم ترین و مؤثرترین روش های پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله استفاده از این روش بوده است . زیرا با این روش هم جاذبه در افراد ایجاد می کرد و هم انگیزه آنها را افزایش می داد و اگر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله این روش را پی نمی گرفت ، آن همه اعراب بادیه نشین به دورش جمع نمی شدند تا از بادیه نشینی و بربریت به تربیت و فرهنگ دین پنا ه آورند . حضرت علی علیه السلام درباره اهمیت وتاثیر این روش
می فرماید: "دوستی ورزیدن نیمی از خرد است "5
و در جای دیگر می فرماید:
"دوستی ورزیدن پیوند با مردم را فراهم می آورد "6 .
درواقع نیروی محبت از نظر تربیتی ، نیروی عظیم و کارساز است و بهترین تربیت آن است که بدین روش تحقق یابد ، زیرا محبت با فطرت و سرشت آدمی سازگاری زیادی دارد و پذیرش آنها از ناحیه درون و بدون هیچ گونه تحمیلی است ، ضرورت و اهمیت به کارگیری روش محبت از این روست که محبت اطاعت آور است و سبب همسانی و همراهی فرزند با والدین و مربی می شود . از على (ع ) نقل شده است که از رسول خداصلی الله علیه وآله درباره روش و سنت آن حضرت پرسیدم ، فرمود: والحب اسا سی . محبت بنیاد و اساس (روش و سنت ) من است7.
روش قصه گویی
یکی از وسایل تعلیم و تربیت داستان است . شواهد تاریخی نشان می دهد که داستان و قصه یک وسیله رایج و عمومی دربین همه ی اقوام و ملل بوده است . و معمولا هرزمان ، نقالانی حرفه ای وجود داشته اند که در مجامع عمومی برای مردم قصه می گفته اند بسیاری از ادیبان ، نویسندگان ، فیلسوفان و عالمان اخلاق که به قدرت زبان قصه آگاه بوده اند ، افکار خود را در این قالب بیان کرده اند . بوعلی از جمله کسانی است که در " قصة حی بن یقضان" بسیاری از مضامین بلند عرفانی را آورده است و یا غزالی در کتاب " کیمیای سعادت " فراوان از حکایت و تمثیل بهره جسته است .
پس ابتدا خانواده باید ریشه تربیت درست فرزند را در مسیر صحیح جای دهد تا مربی و ارگانهای دیگر بتوانند مسئله حجاب را در آنها نهادینه کنند.
حجتالاسلام علی اصغر قرائتی یادآور شده اند : خانوادهها در نهادینه کردن حجاب و به کارگیری تعالیم اسلامی در جامعه نقش فراوانی دارا هستند و تفکرات فرزندان را در راستای عقاید خود هدایت میکنند و تأکید کردند: والدین باید از سنین پایینتر دختران را با این واجب الهی آشنا کنند تا از معضل بیحجابی در مراحل دیگر جلوگیری شود.
بعد از دوران کودکی و دوران نوجوانی ، فرزندنان ما
وارد دوران بحرانی جوانی می شوند حالا اگر تربیت آنها صحیح نبوده باشد . مربی
مسئولیت دشواری را بر دوش دارد . زیرا در ذهن
این گونه جوانان سوالانت بسیاری بدون پاسخ مانده است و مربی با یک روش
مناسب باید طوری جواب دهد که جوان را قانع
کند . به عنوان مثال بعضی از دختران جوان به علت ناآگاهی آنان نسبت به فلسفه حجاب
،پوشش خود را به طور کامل رعایت نمی کنند. این گروه غالباً گمان می کنند حجاب موجب
سلب آزادی زنان می شود و می پرسند با توجه به اینکه خداوند زن و مرد را آزاد
آفریده است، چرا باید فقط زنان حجاب داشته باشند؟ شهید مطهری در پاسخ به این سؤال
در کتاب «مسأله حجاب» آورده است: «فرق است بین زندانی کردن زن در خانه و موظف
داشتن به این که وقتی می خواهد با مرد نامحرم روبه رو شود پوشیده باشد. در اسلام
محبوس ساختن و اسیر کردن وجود ندارد. حجاب در اسلام وظیفه ای است که بر عهده زن
نهاده شده تا در معاشرت و برخورد با مرد کیفیت خاصی را در لباس پوشیدن مراعات کند.
این وظیفه نه از ناحیه مرد بر زن تحمیل شده و نه چیزی است که با حیثیت و کرامت او
منافات داشته باشد و یا تجاوز به حقوق طبیعی او که خداوند برایش تعیین فرموده،
محسوب شود.
همچنین گفته است: «شرافت زن اقتضا می کند هنگامی که از خانه بیرون می رود سنگین،
متین و باوقار باشد و در طرز لباس پوشیدنش هیچ گونه عمدی که باعث تحریک و تهییج شود
به کار نبرد.»
کارشناس ارشد روانشناسی بالینی ،خانم زهرا سیدزاده می گوید: «برای توسعه فرهنگ حجاب در بین جوانان و اثربخشی شیوه های تربیتی مربوط به حجاب در دل و جان افراد، از یک سو باید رغبت و نیاز درونی نسبت به این مسأله در آنان ایجاد شود تا انگیزه کافی برای بروز رفتار سالم را داشته باشند و از سوی دیگر باید روشها و شیوه های تربیتی فعال و مناسب جانشین شیوه های غلط و منفعل تربیتی گردد.»
معلمان در نهادینه کردن حجاب نقش موثری دارند.
آقای "حبیب الله یاوری"در نشست ستاد عفاف و
حجاب گفت: قدرت های جهانی برای تسلط
بر فکر و فرهنگ و روح جوانان از راه مسایل اخلاقی ورود پیدا می کنند تا آنان را در مقابل هنجارها و ارزش های دینی و
اجتماعی اصیل ، که با هویت جوانان آمیخته
شده است، قرار دهند.
او
گفته است : به موضوع حجاب و عفاف باید از جنبه های
درونی و بیرونی آن نگاه کرد و برای هر کدام از آن روش و ساز و کارهای مناسب در نظر گرفت.
و
نیزمدیرآموزش و پرورش بجنورد استفاده از توانمندی فرهنگیان، اختصاص بخشی از فعالیت تشکل های دانش آموزی به عفاف و حجاب، آموزش
خانواده ها، تقویت بنیان های دینی و فعالیت
های تبلیغاتی را از جمله برنامه های این مدیریت در راستای ترویج عفاف و حجاب اعلام کرد .
مسئول امور خواهران معاونت فرهنگی نهاد:
حجاب باید به عنوان یک اعتقاد در میان جوانان نهادینه شود.
مسئول امور خواهران معاونت فرهنگی نهاد گفت: حجاب را باید به وسیله یک فرآیند صحیح به اعتقادی راسخ
در بین جوانان نهادینه کرد . خانم نیره قوی ، مدرس مسائل
زنان در هشتمین اردوی آموزش سیاسی دانشجویان دختر اظهار کرد: در اولین قدم برای
نهادینه کردن حجاب باید این ارزش را به
جوانان بشناسانیم و عطش آن را ایجاد کنیم تا به رفتار و در نهایت به اعتقادی راسخ تبدیل شود.
وی
با بیان اینکه باید حلاوت و شیرینی حجاب را به جوانان
است بچشانیم، اظهار داشته: آموزههای دینی زیربنای اعمال ما را تشکیل میدهد اما نباید از این اعتقادات به صورت نادرست استفاده کرد چرا
که نتیجه عکس دارد.
استاد
دانشگاه تهران با اشاره به این که تاکنون 200 جلد کتاب پیر امون حجاب تالیف شده، تصریح کرد: برخلاف تصور پوشش تنها مخصوص بانوان
نیست بلکه هر دو جنس باید به رعایت
این ارزش پایبند باشند و مردان در آموزههای دین نسبت به رعایت این موضوع مقدم ترند. و نیز تاکید کردند: پوشش مناسب و مورد قبول باید با
آموزههای دینی، فرهنگی ، عرف ، عقل و گرایش های
باطنی هماهنگ باشد.
لازم است جوانان به نحو اصولی و سیستماتیک با منطق و معانی حجاب آشنا شوند. این امر وجود نوعی فرآیند آموزشی را ایجاب میکند. شاید لازم باشد که حجاب از طریق نهادهای مذهبی و رسانههای جمعی مورد تایید قرارگیرد. حجاب، نیازمند مشروعیت است و بدین منظور باید توجیه و تبیین گردد. حجاب به صورت یک سنت به نسل جدید میرسد و باید برایشان تبیین و تفسیر گردد. نسل جدید با مسأله حجاب به عنوان دادههای مفروض اجتماعی مواجه میشود; چرا که دانش شکلگیری و منشا آنها را نمیداند. ایجاد، تغییر و اشاعه حجاب، نیازمند مشروعیت است. مشروعیت وضعیتی است که مناسب، مطلوب و ماندنی تلقی میشود. وقتی چیز جدیدی به وجود میآید، نیاز به مشروعیت دارد. هر دو مکانیزمهای رسمی و غیررسمی مشروعیتیابی مهماند. جنبه های رسمی مشروعیت معمولاً با جنبه های غیررسمیترکیب میشوند، چرا که مکانیزمهای رسمی به تنهایی برای نیل به مشروعیت مفروض، کافی به نظر نمیرسند. معمولاً تصمیمگیران بر اساس تناسب با زمینه، مکانیزمهای رسمی و غیررسمی را برای تقویت مشروعیت تصمیماتشان به کار میبرند. اگر حجاب مشروعیت یابد، ثبات آن در جامعه بیشتر میگردد، ولی زمان بیشتری را میطلبد.
در فرآیند مشروعسازی، ذهنیت موجه و قابل قبول در مورد حجاب ایجاد میشود. موجّهنمایی حجاب به لحاظ ذهنی آن را برای جوانان معنیدار میکند. زمانی مسأله مشروعسازی ضروری میشود که حجاب از نسلی به نسل بعد منتقل گردد. در حال حاضر در جامعه ما کسانی که از حجاب استاندارد عدول می کنند، متعلق به نسل x هستند و زیر 30 سال دارند؛ یعنی حجابی که نسل قبل تعریف کرده است برای این نسل شکل تحمیلی دارد و به صورت مؤثر مقبولیت ذهنی نیافته است. اگر فرایند موجّه سازی حجاب به صورت موفق عمل کند، فقط عده معدودی از حجاب استاندارد سر باز میزنند و رعایت نمیکنند، در این حالت باید با مکانیزم اجبار و به وسیله قوه قهریه (توسط نیروی انتظامی) با آنها برخورد شود .
مکانیزمهنجاری
هنجارها سیستم سازمانیافتهای هسـتند که بین افراد تشکیلدهنده جامعه مشترکاند. هنجارها مقررات روشـن یا ضمنـی هستند که رفتار مورد انتظار را مـشخص کـرده و عـلایق و رجحـانهای اعضای یک گروه یکـپارچه یا یـک اجتماع را در قالبی میگنجانند. هنجارها نوعـی سـرمایه محسـوب میشوند. که اعتماد و اطمینان را بین انسانها تقویت میکنند، به گونهای که افراد مجاز نیستند به نفع سود کوتاهمدت خود عمل کنند. هنجارها به طور جمعی حفظ میشوند و منافع حاصل از رعایت آنها عاید همه اعضای گـروه میشود. هنجارها به صورت سرمایه اجتماعی درمیآیند که میتوانند بحرانهای اجتماعی را حل کنند، در غیر این صورت، پیامدهای جمعی غیربهینه را نتیجه خواهند داد که به وسیله افراد سودجو سبب هزینه منافع عمومی میشوند. «اعضای یک گروه یکپارچه هنجارهایی را ایجاد و حفظ میکنند که محتوای آنها به حداکثرسازی رفاه جمعی که اعضا در امور روزمره با همدیگر به دست میآورند، کمک میکند». هنجار مشترک یک گروه یکپارچه، رفاه اعضایی را که با هنجار سازگار میشوند. افزایش خواهد داد؛ چرا که مشکل هماهنگی و عمل جمعی را حل میکند. همچنین افراط در پیروی از هنجارها به حالت سازگاری بیشاز حد منجر میشود که اثرات منفی روی افراد گروه خواهد داشت . هنجارها بامحدود کردن منافع شخصی کوتاهمدت، همکاری را تسهیل میکنند که منافع بلندمدت را محقق میسازد. وقتی خواستههای فرد با هنجارها، آداب و رسوم و عرف اجتماعی در تضاد باشد، نیل به آن خواستهها بسیار هزینهبر خواهد بود؛ بنابراین باید با هنجارها، همشکل شود. همشکلی، فرآیندی محدودکننده است که فرد را در یک جامعه با افراد دیگری که با مجموعه شرایط اجتماعی یکسانی مواجهند، همانند میسازد.
جامعهپذیری افراد بر اساس هنجارهای جامعه آنها را مشابه میکند. تعریف و اعلان رسمی هنجارها در زمینه حجاب از سوی گروههای مرجع و موجّه، رفتارهای مشابه را شکل میدهد. گروههای جامعه بر اساس این هنجارها، اعضای خود را گزینش و غربال میکنند و این ملزومات، تا حدودی افراد را از لحاظ پوشش مشابه و همسان میسازد. هر چهقدر این سیستم هنجاری درونی شود، سازگاری با این سیستم جزو ساختار شخصیتی افراد میگردد. انگیزه اولیه اطاعت از هنجارهای نهادی در اقتدار اخلاقی نهفته است که بر فرد اعمال میشوند. افراد به خاطر ارزشهای خود، با استاندارد ارزشی سازگار میشوند نه بـه خاطر مـصلحـتاندیشی یا نفع شخصی.
مکانیزماجبار
آخرین اهرم نهادینه سازی حجاب اجبار است، اجباری که ضمانت اجرای آن قانون است. این اهرم موجب همشکلی اجباری در زمینه پوشش افراد جامعه می شود و نتیجه فشارهای رسمی و غیررسمی نهادها و سازمانها روی افراد است. این نهادها و سازمانها انتظارات فرهنگی جامعه را منعکس میسازند. این فشارها ممـکن است به صورت زور و خشونت برای اتخاذ حجاب استاندارد باشد. در مواقعی، همشکلی اجباری، واکنش مستقیم به فرامین حکومتی است و بعضی از رفتارهای افراد جامعه، منعکسکنندة مقررات نهادینه و مشروع دولتها هستند؛ البته ممکن است همشکلی اجباری، همیشه به صورت آشکار و مستقیم نبـوده و در مواقـعی به صـورت پنــهان و ضمـنـی باشد. اقدامات نیروی انتظامی در زمینه حجاب در حال حاضر از نوع اجباری، آشکار و مستقیم است. مزیت اصلی این مکانیزم آن است که در زمان کوتاهی اشاعه مییابد. هرچند ثبات آن بسیار کم بوده و به محض حذف اهرم زور و فشار، حجاب نیز برداشته میشود.
وقتی حجاب استاندارد در جامعه نهادینه شود، انتقال حجاب به نسل بعدی طی مراحل جامعهپذیری و بعد از آن، پایـداری حجاب در طول زمان و مقاومت حجاب در برابر تـغیـیر را افـزایـش مـیدهـد. وقتی حجاب در اذهان جامعه رسوبگذاری شد، در طی نسلها در بین اعضای جامعه پایدار مانده و در مدت مدیدی در طول زمان جاودانه میشود، یعنی دارای «گستردگی» و«عمق» میگردد. شناسایی عوامل تاثیرگذار بر فرآیند رسوبگذاری، برای درک آن، بسیار با اهمیت است. برای مثال همیشه عدهای وجود دارند که با حجاب مخالفت کنند و ممکن است از ذینفعان کلیدی باشند. حتی اگر حجاب با مخالفت مواجه نشود، فقدان نتایج و پیامدهای ملموس و مطلوب حجاب در جامعه، ممکن است رسوبگذاری را به تدریج تحلیل برد. رابطه ضعیف بین حجاب و پیامدهای مطلوب، گسترش و حفظ حجاب را تحت تاثیر قرار میدهد. ازاینرو نهادینه شدن کامل و مطلوب حجاب در اذهان جامعه، به مقاومت کمتر گروههای مخالف، حمایت فرهنگی مداوم، حمایت گروههای طرفدار و رابطة مثبت و قوی بین حجاب و پیامدهای مطلوب آن (پاداشها) بستگی دارد. این موارد، حجاب را در طول زمان جاودانه میکند. به این منظور لازم است مکانیزمهای شناختی و هنجاری برای آدینه سازی کامل حجاب در جامعه فعال شوند.
جوانان و چالشپذیرش حجاب
بسیاری از کسانی که از حجاب استاندارد عدول می کنند، جوانان هستند. جوانان معمولاً از «مسأله جدید بودن» رنج میبرند .مسأله جدید بودن، به عدم آگاهی در مورد چگونگی حضور مناسب اشاره دارد و این که چگونه فعالیتهای مستمر گذشته را انجام دهند، زیرا تجربیات آموزنده قبل را ندارند. جوانان در همه زمینهها با چالشهای بیشتری در مورد مشروعیتشان مواجهند، چون جامعه شناخت و اطمینان کافی به آنها ندارد. هر چقدر شناخت و اعتماد مردم و نهادها به جوانان بیشتر باشد، مشروعیت (مقبولیت) آنها نیز بیشتر میگردد. در مراحل اولیه زندگی، مردم از جوانان شناخت کافی ندارند و نمیتوانند به آنها اعتماد کنند. این فشارهای قوی برای تضمین مشروعیت عمومی، باعث میشود جوانان در برابر اثرات محدودکنندة نهادهای اجتماعی موجود، آسیبپذیرتر باشند و بیشتر واکنشهای احساسی نشان دهند. بنابراین، انسانها در مراحل اولیه زندگی، بیشتر تحت تأثیر نهادهای اجتماعی هستند و پذیرش کامل حجاب نسلهای قبل، برای آنها چالش برانگیز است.
هویت شخصی جوان، برآیند تعامل هویت ذهنی او با هویت عینی جامعه است. جوانان از طریق انطباق با «دیگران مهم»، هویت خویش را باز مییابند و هویتی منسجم و موجّه کسب میکنند. جوانان خود را به صورتی درمیآورند که مورد تائید «دیگران مهم» قرار بگیرند. هویت جوان ثابت و ساکن نیست، بلکه در تعامل دیالکتیکی با جامعه، متبلور میگردد، رسوبگذاری میشود، تغییر میکند و حتی از نو شکل میگیرد. جوانان از لحاظ ذهنی این هویت را در جامعه کسب می کنند. وقتی هویت عینی، جنبه ذهنی پیدا میکند، رابطه متقارنی بین واقعیت عینی و ذهنی برقرار میگردد. آنچه در بیرون واقعی است با آنچه در درون واقعیت دارد، متناظر است و برعکس. البته این تقارن کامل نخواهد بود، هیچ جوانی قادر نیست تمام چیزهای عینیت یافته در جامعه را درونی سازد. از طرف دیگر همواره عناصری در هویت ذهنی وجود دارد که از هویت اجتماعی ناشی نمیشوند.
در دوران جوانی برای هر فردی مجموعه از پیش تعیین شدهای از مقررات نهادینه شده وجود دارد که فرد باید این مقررات را همانگونه که هستند، بپذیرد و انتخاب دیگری ندارد؛ یعنی فرآیند درونیسازی مقررات عینی، اجتنابناپذیر است. علاوه بر کسب هویت، حفظ این واقعیت ذهنی نیز برای فرد مهم است. فردی که خود را به عنوان شخصی مهم و سازنده میشناسد، تنها در صورتی میتواند هویت یادشده را حفظ نماید که جامعه این هویت وی را به طور مرتب تأیید کند. جوانان به طور روزمره و مستمر نیازمند تأیید صریح «دیگران مهم» هستند؛ یعنی آنها به نوعی هویت علاقهمندند که هم تأیید و هم تقویت شود. برای تأیید و تقویت هویت، استفاده از عبارات مذهبی، حجاب خاص و حتی ظاهر خاص، تقویت و حفظ شعائر و مراسم مذهبی، شرکت در مراسم مذهبی هفتگی و مراسم خاص امتیاز آور، در جامعه اهمیت دارد.
پس در نتیجه هزینه نهادینه سازی حجاب از طریق بهرهگیری مکانیزم زور و اجبار بسیار بالاست و در بلندمدت باید با مکانیزمهای هنجاری و شناختی جایگزین شود. خشونت در بلندمدت مشروعیت قدرت دولت را تحلیل میبرد و باید از شکلهای عینی قدرت پرهیز شود. تنبیه معمولاً موجب تنفر از تنبیه کننده میشود و نباید مدیریت دولتی تنفر از خود و دافعه در جامعه را ایجاد کند. وقتی حجاب با انتخاب خود فرد باشد، ماندگارتر بوده و به حضور قوای اجبار بستگی ندارد. رفتار خودجوش در این زمینه بسیار ارزشمندتر از نظم اجباری است. از این رو پیشنهاد میشود در کنار طرح امنیت اجتماعی در تحمیل حجاب استاندارد، از زنان موفق، اساتید دانشگاهها، گروههای مرجع، هنرمندان و بازیکنان، برای نهادینه سازی شناختی حجاب استاندارد از طریق رسانه های جمعی استفاده شود.
منابع و ماخذ :
1-نهج البلاغه ابن ابی الحدید ، ج20 ص 270.
2- نهج البلاغه ، خطبه 166
3- نهج البلاغه ، نامه 31
4- کلینی جلد 6 ، ص 47.
5 – محمد رضا آشتیانی ، گنجینه آداب اسلامی ، انتشارات ازهیر 1386.
6- احمد احمدی ، اصول و روشهای تربیت در اسلام ، انتشارات واحد فوق برنامه بخش فرهنگی جهاد دانشگاهی 1364.
7- ابولفضل ، عیاض ، الشفاء بتعریف حقوق المصطفی ، دارالکتب العربی ، بیروت ج 1 /ص 187
استفاده از مقاله های :
آقای حسن خلجی
خانم خجسته ناطق/ قدس شماره 5507
قلیپور، آرین: «نهادها و سازمانها: رویکرد نهادی به سازمان و مدیریت»، انتشارات سمت، 1384.
قـلیپور، آرین: «بحران مدیریت در مدیریت بحران»، کمال مدیریت، سال 1382، ش7.
قلیپور، آرین: «جامعه شناسی سازمانها: رویکرد جامعه شناختی به سازمان و مدیریت»، تهران، انتشارات سمت،