پدر.....
نقش پدر در تربیت کودک
نقش تربیتی پدر در خصیصههای شخصیتی کودکان
تقریباً در ذهن تمامی ما اینگونه جا افتاده که مهمترین نقش تربیتی از آن مادران است البته نمیتوان منکر اهمیت نقش مادران در تربیت کودک شد، ولی نباید بهدلیل اهمیت بیش از حد نقش مادران از نقش پدران غافل شد. تحقیقات جدید نشان میدهند
که تا دو سال و نیمگی مهمترین نقش را مادر دارد و بعد از این سن اهمیت نقش پدر بسیار بیشتر از مادر است. پدران در شکلگیری خصیصههای شخصیتی زیادی در کودکان نقش دارند که از بین آنها به چند مورد اشاره میکنیم:
● نقش پدر در اضطراب کودک:
هر کدام از ما برای مفاهیم مختلف تصاویری آرمانی در ذهنمان داریم، مثلاً با شنیدن نام مادر یاد مهربانی میافتیم و تصویر ذهنیمان از مادر تصویر یک انسان مهربان است . در مورد پدر هم این تصویر ذهنی وجود دارد. هرقدر تصویر پدر واقعی کودک به تصویر ذهنی او نزدیکتر باشد، اضطراب کودک کمتر است.
● نقش پدر در احساس امنیت کودک:
پدر نقش حامی و پشتبان را در زندگی کودک ایفا میکند. هر قدر کودک پدرش را قدرتمندتر درک کند، بیشتر احساس امنیت میکند. منظور از قدرت، قدرت بدنی نیست بلکه مقصود اقتدار و قدرت حل مسائل و مشکلات به بهترین و منطقیترین نحو میباشد. شاید جالب باشد بدانید که معمولاً پدران دیکتاتور جایگاه قدرتمندی در ذهن فرزندانشان ندارند. بیشتر ترس است که این کودکان را به پدرانشان متصل میکند و نه احترام و احساس دلگرمی. کودکان به پدرانی نیاز دارند که در موقع سختی بتوانند به آنها رجوع کنند و از آنها درخواست کمک نمایند. پدرانی که بدون سر و صدای زیاد و همراه با رازداری مشکلات کودکانشان را حل نمایند.
● نقش پدر در عزتنفس کودک:
این حالت را اغلب ما تجربه کردیم که تعریف پدرانمان از ما و مورد تأیید آنها بودن برایمان خوشایندتر بوده تا مادرانمان، چون احساس میکنیم تعریف پدر صرفاً براساس دوست داشتن ما نیست بلکه مبتنی بر واقعیت است و لذا، با شنیدن تعاریف آنها بیشتر به توانائیهایمان ایمان میآوریم. دقت کنید که این اتفاق زمانی میافتد که ما پدرانمان را بهعنوان یک انسان قوی قبول کرده باشیم.
● نقش پدر در یادگیری رفتار:
والدین مهمترین الگوهای زندگی کودکان هستند. همانطور که ویژگیهائی مثل گذشت و ایثار بیشتر از مادر یاد گرفته میشود. حمایت و قوی بودن در برابر مشکلات هم بیشتر از پدر آموخته میشود و هر چه پدر مقتدرتر باشد، بیشر حس حمایت را به کودک انتقال داده باشد و جایگاه بهتری در ذهن او داشته باشد، کودک بیشتر از او یاد میگیرد.
ذکر این نکته در اینجا خالی از لطف نیست که کودکان با آن چیزی که پدر و مادر هستند همانندسازی میکنند و نه با آن چیزی که به آنها میگویند. پس، بهترین راه آموزش یک رفتار به کودک این است که خودمان آن را انجام دهیم.
● نقش پدر بهعنوان شکلدهنده مفهوم مرد:
این مفهوم در مورد دختران و پسران متفاوت عمل میکند، ولی آنچه در هر دو مهم است این نکته میباشد که معمولاً اولین مرد زندگی کودک، پدر است. بنابراین تصور کودک از مرد همان تصویری است که سوای وظایف پدری، پدر به او ارائه میدهد. البته بخشی از این تصاویر، تصویریست که مادر از پدر به کودک انتقال میدهد یعنی نظر مادر در مورد همسرش نقش تعیینکنندهای دارد. این تصویر در زندگی پسر تعیینکننده نقشی است که پسر در آینده بهعهده میگیرد و در مورد دختر تعیینکنننده تصمیم و انتخاب او در مورد همسر آیندهاش میباشد. با دید کمی تخصصیتر میتوان به این نکته هم اشاره کرد که حتی این تصویر میتواند تعیینکننده گرایشات جنسی کودک در بزرگسالی هم باشد.
● نقش پدر در سلامت روانی کودک در بزرگسالی:
تحقیقات نشان میدهد که مشارکت پدر در کارهای کودک باعث افزایش سطح سلامت روانی کودک در بزرگسالی میشود. کودکانی که با پدران خود تعامل داشتهاند، در دوره نوجوانی استرس کمتری را تجربه میکنند و در دوره بزرگسالی بهتر میتوانند مشکلات خود را حل کنند. همینطور، از سازگاری بهتری نیز برخوردار خواهند بود.
شاید در روزگار گذشته نقش پدر صرفاً بهعنوان نانآور تعریف
میشد، ولی با تغییر ساختار جوامع نیاز به تعریف دوباره نقشها هم احساس میشود و همانطور
که دیدیم دیگر صرف نانآوری و تأمین نیازهای مادی کودکان کافی نیست چه بسا ارضاء نیازهای
روانی مهمتر باشدنقش پدر در تربیت کودکان گسترده تر شده و آنها مسئولیت هایی نظیر
مراقبت از کودکان، تعلیم کودک، تعویض لباس و ... را نیز
بر عهده می گیرند. در گذشته تنها وظیفه تأمین مخارج کودک بر عهده پدر بود و امور
مربوط به کودک معمولاً به مادران واگذار می شد.
نقش پدر در تربیت کودک بسیار مهم است. آنها می توانند در رها کردن کودک
از قید و بند احساسات بطور مفید وارد عمل شده و به او بیاموزند هنگام ناامیدی چگونه
بدون درگیر کردن احساسات با مشکل کنار بیایند.
معمولاً
پدر در دوران نوپا بودن کودک به دلیل قادر نبودن کودک به تکلم، در برقراری رابطه
با او دچار مشکلاتی است، اما باید توجه داشت در این زمان آنها می توانند با کودک
بازی کرده و رابطه خود را با او نزدیک تر کنند.
نحوه
برقراری رابطه پدر و مادر با کودک کاملاً متفاوت است. مادرها حس صمیمیت و نزدیکی
را از طریق مراقبت و شیردادن به کودک کسب می کنند حال آنکه پدرها از بازی کردن با
او به این حس دست می یابند. فراگیری مهارت های یکدیگر می تواند آنها را در کسب
نتیجه بهتر از تربیت و صمیمیت با کودک یاری کند.
برای
مثال اگر پدرها مهارت های بچه داری را بیاموزند و مادر نیز تمرین کند که چگونه
کمتر احساساتی شود، زندگی کودک از عشق و محبت پر خواهد شد. هنگامی که عشق با
قانونگذاری، تربیت مثبت، تعامل و ارتباط خوب همراه باشد، والدین می توانند تعادل و
ثبات را به زندگی کودک خود وارد کنند.
منبع
: رسانه کودک