ترویج فرهنگ ایثار وشهادت
بازشناسی مبانی دینی فرهنگ ایثار و شهادت برای نسل جوان
فداکاری و از خود گذشتگی ، یک ارزش جهانی و فرا مذهبی است . همه انسان ها نسبت به افرادی که با شجاعت در مقابل ستم قد بر افراشته اند و تن به ذلّت و خواری نداده اند ، ادای احترام کرده و آنان را ستایش می کنند .
حتی
افراد ناتوان و زبونی که جرأت اظهار وجود در برابر ستم و یارای مخالفت با ستمگری
نیافته اند ، نسبت به انسان های قهرمان و مقاوم ابرازاحترام می کنند.پیامبرعزیز
اسلام (ص) ، قبل از بعثت در پیمان حلف الفضول که فلسفه آن دفاع از مظلومان و
ستمدیدگان بود شرکت کرد. چون به رسالت مبعوث شد ، فرمود : در خانه عبدالله بن
جدعان ، شاهد پیمانی بودم که اگر مالک همه شتران سرخ مو بودم ، مرا چنین شادمان
نمی کرد و اگر در اسلام نیز کسی بر این اساس از من یاری بطلبد آماده یاری او هستم
.حملات انتحاری مجاهدان گمنام مسلمان ، علیه صهیونیست غاصب و زورگو، : بدون ملاحظه
سن و جنسِ قهرمانان آن،موردتقدیر وتحسین همه حق طلبانه جهان است .ایثار و
شهادت،جایگاه فوق العاده ارزشمندی در فرهنگ دینی دارد .آنچه کرامت و عزّت انسان را
تثبیت و تقویت می کند و روح متلاطم و پویای او رابه نهایت کمال و اوج تعالی رهنمون
می شود ، دراین حقیقت متجلی است . ایثاروشهادت،منشأ تربیت انسان جاودانه و
جاودانگی انسان است و حقیقت وجود او را تبیین و تفسیر می کند . برخی از مبانی ،
این حرکت عمیق انسانی در فرهنگ دین ، عبارتند از:
الف
) از اویی و به سوی اویی :در نگرش الهی ، انسان مورد عنایت خاص خداوند است . حضرت
حق تعالی او را برای معرفت نسبت به خویش و عبودیت در برابر خود آفریده است . و ما
خَلَقْت الْجِنَّ و الْإِنْس إِلاَّ لیعبدونِ ( ذاریات 56 )من جنّ و انس را
نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند
( عبودیت نهایت و اوج تکامل انسان و قرب او به خدا است. عبودیت کامل آن است که
انسان جزبه معبود واقعی یعنی کمال مطلق نیندیشد،جز درراه اوگام بر ندارد، وهر چه
غیر او است، را فراموش کند، حتی خویشتن را (مکارم،387:22 )برمبنای فرهنگ"
ازویی و به سوی اویی" انسان پیوسته آماده حضور در آزمون های دشوار است و چون
، سنگی گرانبها از کوره آزمون های سخت می گذرد تا گوهر خالص وناب وجودش آشکار گر .
آنان که به ندای خیرخواهانه فَأَینَ تَذهبونَ (تکویر/ 26 )پس به کجا می روید؟ودعوت
آسمانی فَفرّواإلی اللهِ (ذاریات/ 50) پس به سوی خدا بگریزید اعتنا نمی کنند،در
مواجهه با حوادث سهمگین قیامت بدنبال راه فرارمی گردند یقُولُ الْإِنْسانُ یومئذ
أَینَ الْمفَرُّ (قیامت/ 10) آن روز انسان می گوید راه فرار کجاست!؟ وپاسخ می
شنوند:" کَلاَّ لا وزرإِلی ربک یومئذ الْمستَقَر(قیامت /11-12)هرگزچنین نیست،
راه فرارو پناهگاهی وجود ندارد آن روز،قرارگاه نهایی تنها به سوی پروردگار تو است
. شکوه به سویی اویی آنگاه به نهایت می رسد که بانگ می زنند : لمنِ الْملْک الْیوم
حکومت امروز برای کیست؟ وهمه ناگزیر فریاد می زنند: للَّه الْواحد الْقَهار برای
خداوند یکتای قهار است (غافر/16)
ب
( کرامت و منزلت انسان:انسان ها دو گونه اند : عده ای زبون ، ذلیل و خود باخته اند
و با سستی و تن پروری به پروار کردن جسم خود می پردازند و با هر طعمه ای می سازند
و در هر مزبله ای رحل اقامت می افکنند. وهرگز خود را برای رویارویی با موانع تکامل
مهیا نمی کنند و بر زمین چسبیده اند . قرآن کریم آنان را توبیخ می کند و می فرماید
: یا أَیها الَّذینَ آمنُوا ما لَکُم إِذا قیلَ لَکُم انْفرُوا فی سبیلِ اللَّه
اثَّاقَلْتُم إِلَی الْأَرضِ أَرضیتُم بِالْحیاةِ الدنْیا منَ الآخرَةِ فَما متاع
الْحیاةِ الدنْیا فی الآخرَةِ إِلاَّ قَلیل (توبه / 38 ) ای کسانی که ایمان آورده
اید! چرا هنگامی که به شما گفته می شود: به سوی جهاد در راه خدا حرکت کنید
"!بر زمین سنگینی می کنید (و سستی به خرج می دهید )؟! آیا به زندگی دنیا به
جای آخرت راضی شده اید؟! با اینکه متاع زندگی دنیا، در برابر آخرت، جز اندکی نیست
. اینان از اوج شکوه به کنج ذلت خزیده اند و هویت و شخصیت عظیم انسانی خویش را پاس
نداشته و حرمت روح متعالی را نشناخته و خود را موجودی بیهوده و بی ارزش پنداشته
اند . و در امور زندگی به طفیلی گری تن داده اند اما گروه دوم ، از لذّت معرفت
بهره مند شده و با چشمان باز پا به عرصه آفرینش نهاده اند و در پرتو عظمتی که
خداوند به آنان ارزانی داشته و همه موجودات هستی را در برابر اراده آنان رام و
مسخر کرده ، به بهره گیری از لذائذ معنوی پرداخته و در کشتزار طبیعت در پی به دست
آوردن مغز و ریشه نعمت های الهی کوشیده اند . سبک بار و چالاک پا درمیدان فداکاری
نهاده و رضایت خداوند را بر همه چیز ترجیح داده اند و در اوج ندای خوش آمد ملائک
پا بر عرصه بهشت نهاده اند. اینان به عظمتی دست یافته اند که خداوندی که کمال مطلق
و مطلق کمال است و هرگز در وعده اش ناراستی و کژی وجود ندارد،خریدارجان آنان است
.إِنَّ اللَّه اشْتَری منَ الْمؤْمنینَ أَنْفُسهم و أَموالَهم بِأَنَّ لَهم
الْجنَّةَ(توبه/ 111) خداوندازمؤمنان،جانها و اموالشان را خریداری کرده ،که در
برابرش بهشت برای آنان باشد.
ج
) پویایی و تکامل انسان :برخی ازانسان ها ، بسان عنکبوت خود را در تارهایی که می
بافند، زندانی می کنند و پیوسته کاخ های خیالی خود را برای صید موجودات ضعیف زینت
می بخشند ، غافل از آنکه سست ترین خانه ها،خانه عنکبوت است . اینان زندانی خویش
اند. طبیعت ، جامعه و تاریخ را در قالب ذهن ناتوان خویش تفسیر می کنند. اهل هجرت حرکت
، سازندگی،ارتباط با مردم ومشاهده حقایق عالم نیستند. اما گروهی از انسان ها،اهل
حرکت و هجرتند و لحظه ای آرام نمی گیرند وایستایی و سکونت را موجب مرگ وخواری می
دانند. ما زنده از آنیم که آرام نگیریم موجیم که آرامش ما در عدم ماست. پیوسته می
کوشند تا گامی به پیش بردارندوبا موانع راه بستیزندهجرت اصل حیاتی ومهم زندگی آنان
محسوب می شود. زیرا تاریخ پر شکوه اسلام با هجرت آغاز می شود.
د
) نیکوکاری کامل و کمال نیکوکاری قرآن کریم ، بالاترین درجه نیکوکاری را انفاق و
گذشت از آنچه که مود علاقه شدید انسان است ، معرفی می کند و می فرماید : لَنْ
تَنالُوا الْبِرَّ حتَّی تُنْفقُوا مما تُحبون (آل عمران/ 92) هرگزبه (حقیقت)
نیکوکاری نمی رسید مگر اینکه از آنچه دوست می دارید، (در راه خدا) انفاق کنید. و
در سوره هل اتی که سند عظمت و شکوه ائمه اهل بیت (ع) است ، رمزاین عظمت رادرانفاق
آنچه که مورد علاقه آنان بود معرفی می کند و می فرماید : و یطْعمونَ الطَّعام علی
حبه مسکیناً و یتیماً و أَسیرا ( انسان/ 31 ) و غذای (خود) را با اینکه به آن
علاقه و نیاز دارند، به« مسکین » و« اسیر »و « یتیم » می دهند! بالاترین چیزی که
مورد علاقه انسان است ، جان اوست . حب نفس یکی از مهم ترین عوامل حیات انسان و
موجب رقابت ، تلاش ، خلاقیت است. آنگاه که انسان به اوج عظمت و فداکاری برسد،
بهترین سرمایه زندگی که جان اوست را در راه خدا ایثار می کند. شهید با خون خود
یعنی تمام وجود و هستی خود ارزش ، ابدیت وجاودانگی می یابد . خون شهید برای همیشه
دررگ های اجتماع می جهد. پیامبر عزیز فرمود: فَوقَ کُلِّ ذی بِرٍّ بِرٌّ حتَّی
یقْتَلَ الرَّجلُ فی سبِیلِ اللَّه فَإِذَا قُتلَ فی سبِیلِ اللَّه فَلَیس فَوقَه
بِر) کافی، 2/348) برتر و بالاتر از هر نیکوکاری ، نیکوکار دیگری است ، تا آنگاه
که در راه خدا شهید شود ، وقتی که در راه خدا شهید شد ، دیگر بالاتر از او کسی
نیست . و نیز فرمود : إِنَّ أَبخَلَ النَّاسِ منْ بخلَ بِالسلَامِ و أَجود
النَّاسِ منْ جاد بِنَفْسه و ماله فی سبِیلِ اللَّه تَعالَی (6) بخیل ترین انسان
ها کسی است که در سلام کردن ، بخل بورزد و بخشنده ترین انسان ها ، کسی است که جان
و مال خویش را در راه خدا ، بذل و ایثار نماید.
ه
) مسابقه در نیکی ها :دنیا محل رقابت و مسابقه است . انسان فطری و سلیم النفس می
کوشد تا با کسب فضائل اخلاقی ، علمی ، هنری و ... گوی سبقت را از همنوعان خود برباید
. رمز پویایی زندگی آن است که انسان در بروز استعدادها و کمالات خود بکوشد . این
انگیزه به قدری قوی است که گاه موجب می شود که انسان برای خود فضائل دروغین ادعا
کند ، تا موقعیت و منزلتی برای خود فراهم آوردبدون تردید یکی از زمینه های مسابقه
جهان ، برداشتن موانع رشد و تکامل معنوی جامعه است وآن نیازمند فداکاری ، ازخود
گذشتگی و ایثارجان و مال وآمادگی برای استقبال از جهاد و شهادت است. انسان در
میدان مبارزه حق وباطل برای دفاع ازآرمانهای اصیل معنوی ، که بالاترین درجه خیر و
نیکی است تلاش می کند و با درک شهادت در مغفرت و رحمت الهی غرق می شود.
و
) انتخاب مرگ ( مرگ آگاهانه):امام علی(ع)می فرماید : اگرانسان را ازمرگ گریزی
نیست،بهتراست که با شمشیر در راه خداکشته شود وإن تکن الأبدان للموت أنشأت فقتل
امرئ بالسیف فی الله أفضل( علی(ع)/ 315 )اگر بدن (انسان ها ) برای مرگ آفریده شده
است ، کشته شدن انسان باشمشیر با ارزشتر است. و تأکید می کند که تحمل هزاران ضربه
شمشیر ، آسان تر از پذیرش مرگ در بستر است ان أَفْضَلَ الْموت الْقَتْلُ و الَّذی
نَفْسی بِیده لَأَلْف ضَرْبةٍ بِالسیف أَهونُ علَی منْ میتَةٍ علَی فرَاش ) کافی ،
5/53)
همانا
بالاترین نوع مرگ ،شهادت است. و سوگند به کسی که جانم در دست اوست ، تحمل هزار
ضربه شمشیر، از مردن در بسترآسانتراست. شهید با آگاهی از اینکه ، میدان جهاد محل
فداکاری ، از خود گذشتگی و شهادت است ، از کام جویی مادی دل می کند و به میدان
ایثار پا می گذارد . او تسلیم مرگ نمی شود، بلکه مرگ را تسلیم خود می کند.
ز
) اخلاص:شهید به تعریف و تمجید دیگران دل نبسته است ، یعنی در جامعه حضور فیزیکی
ندارد که به ارتقای ظاهری در نظر مردم و کسب اعتبار و شئون فردی دل خوش کند . او
با نهایت اخلاص و به دور از هر گونه تعلّقی جان خویش را تقدیم دوست می کند تا به
اعتلا و تداوم آرمان های معنوی ، کمک کند و همین صفا موجب قداست، شهرت وجاودانگی
اوست. یکی از آفات مهم اعمال انسان که موجب تباهی ، حبط و زوال اعمال انسان می شود
و خطرناک ترین دشمن انسان ، " ریا " است ، که همانند موریانه ، کارهای
نیکوی انسان را از درون تهی می کند وهمه چیزرا به آتش می کشد . بدون تردید یکی از
مصادیق زیانکارترین چهره های انسان قرآنی ، ریاکاران هستند. قُلْ هلْ نُنَبئُکُم
بِالْأَخْسرینَ أَعمالاً الَّذینَ ضَل سعیهم فی الْحیاة الدنْیا و هم یحسبونَ
أَنَّهم یحسنُونَ صنْعا (کهف/ 103-104) بگو: آیا به شما خبردهیم که زیانکارترین
مردم درکارها، چه کسانی هستند؟ آنها که تلاشهایشان در زندگی دنیا گم (و نابود )
شده با این حال، می پندارند کار نیک انجام می دهند "اما شهدا به درجه خلوص
رسیده وازدام شیطان گریخته اند . قالَ فَبِعزَّتک لَأُغْوِینَّهم أَجمعینَ إِلاَّ
عبادک منْهم الْمخْلَصین (ص/ 82-83 ) گفت: به عزّتت سوگند، همه آنان را گمراه
خواهم کرد، مگر بندگان خالص تو، ازمیان آنها (. برو این دام بر مرغی دگر نه که
عنقا را بلند ست آشیانه (حافظ/ 268 )
ح
) زندگی راستین :در منطق شهید،مرگ انتقال از جهانی به جهان دیگراست و رابطه انسان
با جهان و روح با بدن از نوع رابطه کشاورز و مزرعه است.پیامبر عزیز فرمود: الدنیا
مزرعه الآخرَه (مجلسی، 67/225) دنیا مزرعه آخرت است. شهید با مرگ خود به جاودانگی
می رسد و زندگی خویش را از سطح ظاهری بالا می برد . خداوند کریم می فرماید : و لا
تَحسبنَّ الَّذینَ قُتلُوا فی سبیلِ اللَّه أَمواتاً بلْ أَحیاء عنْد ربهِم
یرْزقُون (آل عمران 169 ) ای پیامبر! هرگزگمان مبرکسانی که در راه خدا کشته
شدند،مردگانند!بلکه آنان زنده اند،ونزد پروردگارشان روزی داده می شوند. علی (ع)
فرمود : به خدا که با مردن ، چیزی به سر وقت من نیامد که آن را نپسندم و نه چیزی
پدید گردد که آن را نشناسم ، بلکه چون جوینده آب به شب هنگام بودم که ناگهان به آب
رسد ، یا خواهانی که آنچه را خواهان است بیابد وآنچه نزد خداست، نیکوکاران را بهتر
است )شهیدی ، 23/284 )اهمیت شهید به قدری است که آنگاه که پیامبر (ص)،تسبیحات
اربعه رابه فاطمه زهرا(س) تعلیم داد آن حضرت ازتربت حمزه شهید، تسبیح ساخت وبا این
عمل خود به قداست شهید وجاودانگی اورسمیت بخشید. امام صادق (ع) فرمودند: إِنَّ
السجودعلَی تُرْبةِ أَبِی عبد اللَّه(ع) یخْرِقُالْحجب السبع( آملی،5/366 (سجده بر
تربت حسین (ع )، حجاب های هفتگانه را پاره می کند .اگر انسان ارزش شهید را درک
کند، خاک تربت او به نمازش ارزش می دهد راز بقای شهید آن است که حرکت اویک بعد
عقلی دارد وازناحیه منطق حمایت می شود و از طرف دیگر درعمق احساسات و عواطف راه
یافته است . از این روی ائمه توصیه کرده اند تابرشهادت امام حسین (ع) گریه
کنیم،این گریه ها،نهضت امام حسین (ع) را در اعماق جان مردم فرو می برد.
ط
) تأسی به الگوهای جاودانه:انسان موجودی قهرمان آفرین والگو ساز است . قرآن کریم
پیامبر عزیز اسلام (ص) را به عنوان الگوی متعالی بشریت معرفی کرده و می فرماید:
لَقَد کانَ لَکُم فی رسولِ اللَّه أُسوةٌ حسنَة (احزاب/ 21 ) مسلّماً برای شما
درزندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود.همچنین حضرت ابراهیم وپیروان واقعی اورا الگوی
مناسبی برای هدایت جامعه معرفی می کند : قَد کانَت لَکُم أُسوةٌ حسنَةٌ فی
إِبراهیم و الَّذینَ معه (ممتحنه/ 4) برای شما سرمشق خوبی در زندگی ابراهیم و
کسانی که با او بودند وجود داشت . این الگوهای جاودانه برای دفاع از حق مردم و
پیشبرد آرمان های والای الهی از همه چیز خود گذشتند. آزمون های سخت الهی را پشت سر
گذاشتند تا ارزش های والای انسانی راتحقق بخشند.دراین میان امام حسین (ع) بنیان
گذار الگوی کامل و بی بدیلی در تاریخ بشریت است. امام حسین (ع) ، سید الشهداء و
بالاترین اسوه و مقتدای کسانی است که چون می بینند که به حق عمل نمی شود و از باطل
جلوگیری به عمل نمی آید ، بی تاب رؤیت حق وملاقات خداوند می شوند و فریاد بر می
آورند که : و إِنِّی لَا أَری الْموت إِلَّا سعادةً و الْحیاةَ مع الظَّالمینَ
إِلَّا برَما (مجلسی44/192)من مرگ را جزسعادت و زندگی با ستمکاران را جز ملالت و
خستگی و کسالت نمی بینم.